مقدمه
کوهها مظهر شکوه ، پايداري و عظمت هستند ولي بعضي کوهها مقدس اند و جاودانه .
در فرهنگنامه اینترنتی ویکیپدیای فارسی به نقل از بستان السیاحه راجع به سبلان چنین نوشته است: "… نام کوهی است در آذربایجان محتوی است به چشمه های بسیار و چمن های بی شمار و غرایب روزگار. گویند یکی از انبیا در آن کوه مدفون و دور آن کوه سی فرسخ است و قله آن هرگز از برف خالی نباشد. آب چشمه های آن در غایت سردی است و در حوالی آن بعضی چشمه های سوزان جاری است. سپس یادآور شده که در عجایب المخلوقات از قول نزهه القلوب نوشته شده است که حضرت محمد (ص) در مورد کوه ساوالان چنین فرموده اند :
«هر مسلماني آيات « سبحان الله حين تمسون و حين تصبحون تا تخرجون » را بخواند به تعداد همه دانه هاي برفي كه بر كوه سبلان فرود مي آيد پاداش نيك از خدا دريافت مي كند. پرسيدند : يا رسول الله اين كوه سبلان كجاست ؟ حضرت فرمود : كوهي است بين ارمن و آذربايجان که در آن چشمه اي از چشمه ساران بهشت جاري است و مدفنگاه يکي از انبياي الهي ست . همچنین ذكريا ابن محمد ابن محمود قزويني (۶۸۰-۶۰۰ هـ .ق ) نیز در « آثار البلاد و اخبار العباد » به این روایت اشاره کرده است.
زرتشت
طبق اسناد موجود و روايات، زرتشت پيامبر در ۶۴۰ سال قبل از ميلاد (۲۶۴۸ سال پيش) در آذربايجان تولد يافت و هنگامي كه به ۳۰ سالگي رسيد، زادگاه خود را ترك گفته و به كوهي رفت. در اين كوه بود كه او از خرد خويش برخوردار شد و درآن ۱۰ سال، از تنهايي خسته نشد تا اين كه دلش دگرگون شد. در اين باره ذکرياي قزويني مينويسد: « زردشت از شيز (شهري در کنار درياچه چيچست اروميه) به ساوالان رفت و در آن جا عزلت اختيار کرد و کتابي موسوم به اوستا آورد» .
مولف ناشناخته «هفت کشور»، مضمون بالا را به اين صورت آوردهاست: «زردشت حکيم از آذربايجان بود و در کوه ساوالان که کوهي مشهور باشد پانزده سال مجاور شد، زند و پازند بساخت و دعوت آغاز کرد».
«ويليامز جکسن» مولف کتاب «زردشت پيامبر ايران باستان» در سفرنامهاش مينويسد: «ساوالان همان کوهي است که به گمان من آن را بايد با کوه دو مصاحب مقدس مذکور در اوستا که در آن جا زردشت با اهورا مزدا راز و نياز کرده يکي دانست».
شادروان «ابراهيم پور داوود» جايگاه ساوالان را براي زردشتيان همانند کوه تور براي يهوديان ميداند که در آن جا ده فرمان بر حضرت موسي نازل شد.
مطابق کتابهای پهلوی دینکرد و زادسپرم همپرسگی نخست زرتشت با اهورامزدا در کنار رود دائیتی (موردی چای شهرستان مراغه) یعنی کنار رودخانه زادگاهی وی صورت گرفته است. دومین همپرسگی زرتشت با خدایان در اینجا در کوه هوگر (ساوالان) و اسیند (حرم) با ایزد وهومن (ائیریامن، ایزد دارو و درمان) صورت گرفته بود. از آنجاییکه مطابق روایات زرتشتی عهد اسلامی کوه سبلان محل نازل شدن اوستا بر زرتشت به شمار میرفته است می توان تصور کرد که عنوان سلطان سبلان در اساس در درجه اول به ایزد وهومن (بهمن، ائیریامن، ایزد دارو و درمان، خضر) و در درجه دوم به زرتشت (سپیتاک بردیه پسر سپیتمه) و پدرش سپیتمه جمشید اختصاص داشته است.
زرتشت بعد از سال ها عبادت و رياضت كشي در ساوالان، زادگاه خويش را ترك گفته و به بلخ عزيمت كرد (در واقع اين جابجايي محل حکمراني توسط پدر زن او کورش /فريدون/فرشوشتر صورت گرفت تا از پيش قوم خود مغان که نامشان در نام دشت مغان زنده مانده است، به دور باشد).
ساوالان (کوه مقدس اوستایی، هوگر)
معنی کلمه ساوالان که از دو کلمه ساو(باج) و آلان (گیرنده) تشکیل شده است، باج گیرنده می باشد. همچنین کلمه "ساو" به معنی وحی نیز به کار برده شده است که در اینصورت "ساوالان" به معنی "وحی گیرنده" نیز می باشد. در برخی نوشته ها معنی ساوالان را گيرنده آب ( سوالان) يا گيرنده صدا عنوان کرده اند. در منابع فارسي ساوالان با نام سبلان شناخته می شود که آن را از باران بزرگي به نام سبل مي دانند.
کوه آتشفشانی ساوالان در طول جغرافيايي ۴۷ درجه و ۵۰ دقيقه شرقي و عرض جغرافيايي ۳۸درجه و ۱۷دقيقه شمالي قرار گرفتهاست. رشته كوه سبلان از دره قره سو در شمال غرب اردبيل و در جهت شرقي و غربي بطول 60 كيلومتر و عرض 45 كيلو متر تا كوه قوشا داغ اهر ادامه مي يابد ، سطحي كه بوسيله آن در آذربايجان اشغال شده است حدود 6000 كيلو متر مربع مي باشد و در دامنه های خود سه شهر زیبا یعنی سراب، اردبیل و مشگین شهر و بیش از ۱۰۰۰ آبادی را جای داده است. از نظر زمين شناسي ساوالان دو مرحله آتشفشان عمده داشته است. فعاليت قدیمی از ( ائوسن) شروع گرديده ولي آنچه که کوه سبلان را بوجود آورده در مرحله دوم (پليوسن – کوارتنر) شروع به فعاليت نموده و تا عصر بعد از آخرين يخبندان هم ادامه داشته است. گدازه هاي آتشفشان ساوالان مساحتي معادل 1200 کيلومتر مربع را اشغال نمودهاند. در کوه سبلان، محل هایی دیده میشود که برف دایمی و یخچال جاودانه دارند و علت آن بارندگی به نسبت زیاد و ارتفاع نقاط است. حدود برفهای دایمی سبلان از 4000 متر تا 4100 متر دامنه شمالی است که آثار یخچال قدیمی نیز در این حدود به خوبی دیده می شود.
ميگويند روزي که برفهاي ساوالان آب شود، قيامت در خواهد گرفت.
بلندترین قله سبلان با ارتفاع 4811 متر "سلطان ساوالان" نام دارد و دومین قله آن را "حرم داغ " می گویند که نوکی تیز و غیرقابل صعود دارد ، قله سوم که ارتفاع آن نسبت به سلطان ساوالان و حرم داغ کمتر است، کسری نام دارد که در زیر به توصیف هر یک می پردازیم. (تصویر گرفته شده از سمت مشکین شهر می باشد و از سمت چپ به ترتیب قلل سلطان ِ حرم داغ و کسری قرار گرفته اند).
قله ساوالان
سلطان: قله اصلي يا آتشفشان ساوالان که يکي از زيباترين قلل آتشفشاني ايران و جهان که به آن لقب «سلطان» داده اند بلندترين نقطه آذربايجان (۴۸۱۱ متر) و پس از دماوند، بلندترين قله ايران است.
قله سلطان به شكل مخروط زيبايي است و حدود پنج كيلومتر مربع مساحت دارد. دهانه آتشفشان خاموش آن در جنوب شرقي قله و در داخل اين دهانه درياچهاي با محيط بيضي شكل به اقطار 145 و 80 و عمق تقریبی 40 متر وجود دارد. آب درياچه 25 متر پايين تر از لبه هاي مخروط آتشفشاني است و در رديف درياچه هاي آتشفشاني محسوب مي شود که از لحاظ علم درياچه شناسي يا ليمونولوژي درجهان بي نظيراست.
آب آن به استثناي اواسط تير ماه تا اوايل شهريور در تمام فصول سال يخ بسته و منجمد است و درجه حرارت آن از درجه حرارت محيط تبعيت مي كند و آب ان تنها از طريق ريزش برف و ذوب آن تامين مي شود. آب آن آبی مايل به سبز و زلال كه از نظر شيميائي جز آبهاي سولفاته كلسيك و سديك بسيار سبك و غني از سيليس است. مشهوراست که قبر زرتشت پيامبردرکناراين درياچه وزيريکي ازتخته سنگ ها قرار دارد.
سنگ معروف محراب داشی (سنگ محراب) در قسمت شمالی قله سلطان و در مسیر جبهه ی اصلی یعنی شمال شرقی واقع است که در کتاب معجم البلدان به قبور حضرت حامد (گائوماته زرتشت) و حضرت هود پیامبر(سپیتمه جمشید) در زیر این سنگ اشاره شده است. گویند سنگ محراب محل عبادت زرتشت بوده است .
حرم داغ: دومین ناحیه مرتفع ساوالان بعد از سلطان، ستيغ بزرگي است که به نام حرم داغ یا سبلان کوچک شناخته می شود.
حرم داغ شامل سه قله می باشد ، بلندترین آن حرم 1 با ارتفاع 4587 متر و دیگر قلل آن از سمت حرم 1 به ترتیب حرم 2 و حرم 3 نامیده می شوند. و به جز حرم 3 دو حرم دیگر غیر قابل صعود می باشد.
کسری: سومین قله مرتفع ساوالان کسری یا آقام داغ با ارتفاع 4577 متر می باشد.
قارتال
در جبهه غربي قله سلطان و در کنار جانپناه، سنگي به شکل عقاب به نام قارتال (در ترکي آذربايجانيبه معني عقاب) قراردارد که در طول زمان به نماد سبلان تبديل شدهاست.اين قطعه سنگ به شکل عقابي است که نشسته و سر را به جانب شرق چرخانده است.
عروس خوابیده
کوه ساوالان به عروس خوابیده نیز معروف است و این نام از پیکر عروس خوابیده ای که از ترکیب سه قله سلطان ِ حرم داغ و کسری به چشم می خورد گرفته شده است. در عکس زیر با کمی دقت می توانید سر عروس را در سمت چپ (که صورتش رو به آسمان است)ِ ِ بدنش را در وسط و پاهایش را که حالت خمیده دارد و زانوانش به سمت بالاست در سمت راست تصویر مشاهده کنید.
قداست ساوالان
ميگويند يکي از نشانههاي تقدس ساوالان سوگند به آن است، نام ساوالان هنوز يکي از مهمترين سوگندهاي ساکنان اطراف کوه و عشاير کوچنده شاهسون به شمار ميآيد. سوگند را به عنوان «سولطان ساوالان» ياد ميکنند چرا که کوه بدين نام شناخته ميشود . اهالي باور دارند که وقتي نام ساوالان برده ميشود به ويژه وقتي به آن سوگند ياد ميکنند، مار از شکارش دست ميکشد.
آقای سیدعلی طاهری در کتاب سراب از دیدگاه جغرافیایی می نویسد: "از نقطه نظر مذهبی و تاریخی باستان شناسان معتقدند کوه ساوالان چون طور سینا جزو رشته کوه های مقدس است. برای اینکه زرتشت پیامبر در آن کوه ملهم گشته و به مقام پیامبری معبوث گردیده است و به مثابه طور زرتشت تلقی می گردد لذا این رشته کوه قبل از اسلام از دیدگاه امت زرتشت جنبه مقدسی یافته و پرستشگاه مردم باستان ایران زمین بوده و مخصوصا آتشفشان بودن آن کمک شایان توجهی به این امر نموده است.
دکتر محمد ميرشکرايي در مقاله «ساوالان، کوه بزرگ و مقدسترين کوه ايران» مينويسد : تا چند دهه پيش، بسياري از مردم کوهپايه نشين ساوالان با نيت زيارت راهي کوه ميشدند و وقتي باز ميگشتند، خويشان و همسايگان و آشنايان به ديدنشان ميرفتند و زيارت قبولي ميگفتند و گاهي هديهاي هم براي زاير از زيارت کوه آمده ميبردند. رسم رفتن به ديدار کساني که از سفرهاي زيارتي بر ميگردند در همه مناطق ايران معمول بودهاست و هنوز هم رواج دارد. وجود اين رسم در مورد راهيان ساوالان، بيانگر اين است که ساوالان در فرهنگ مردم محل با همه معناي کلمه، يک زيارتگاه است.
نقل ساعدي در کتاب «خياو» هم نشان از همين معنا دارد که ميگويد چوپانان به کساني که راهي بالاي کوه هستند سفارش ميکنند که پاک باشند و درياچه را آلوده نکنند.
ساوالان کوهي که از بهشت آمدهاست : مردم منطقه بر اين باورند که ساوالان يکي از هفت کوه بهشت است. در اين باره روايتي دارند که: روزي روزگاري در جايي که امروز ساوالان قرار گرفتهاست، شهري بود با مردماني متجاوز و آلوده به گناه. خداوند براي آنها پيامبري فرستاد تا هدايتشان کند. اما آنها همچنان نافرماني کردند. پس خداوند از فرشتگانش خواست که يکي از کوههاي بهشت را روي شهر مردمان گناهگار قرار دهند. از ميان کوههاي بهشت، تنها ساوالان داوطلب اين کار شد. يکي از فرشتگان، ساوالان را بر بالهاي خويش قرار داد و به زمين آورد و در هنگامي که پيامبر با پيروانش براي عبادت از شهر خارج شده بودند، کوه را روي شهر قرار داد.
ميرشکرايي معتقد است: «اين قصه با ساختاري کم و بيش همانند در تمام منطقه اطراف ساوالان روايت ميشود. بنابر يکي از روايتها، مردماني که در اين شهر زندگي ميکردند از قوم لوت بودند و فرشتهاي که کوه را بر بال خود به زمين آورد «جبرئيل» بود. در اين روايت رد پاي تغييرات دوره اسلامي به روشني پيداست.«
از جمله شواهد و منابع تاريخ كه به كوه ساوالان و نيز صعودهاي زيارتي به اين كوه اشاره داد مي توان به منابع زير اشاره كرد:
۱ ـ بر اساس نوشته اي از هانري ماسه در كتاب «معتقدات و آداب ايراني» آمده است: «ايرانيان، كوه ساوالان در آذربايجان را بسيار گرامي مي دارند. مي گويند در سيلگاه پر از برفي كه در قله اين كوه هست بدن انساني به چشم مي خورد كه هميشه به حالت يخ بسته است ولي به طور كامل نگاهداري شده است. بجز يكي از دندان ها و قسمتي از ريشش.
۲ - در كتاب آثار البلاد و الخبار والعباد ذكريا بن محمد بن محمود المكموني القزويني آمده است: زرتشت از آذربايجان بود و چندي از مردم كناره گرفت و در كوه سبلان به سر برد و از آنجا كتابي آورد.
۳ ـ در كتاب تاريخي ديگري آمده است: سبلان (سولان) و آن كوهي عظيم و بلند در حوالي اردبيل و به شرافت مشهور و بسياري از اهل الله در آن كوه عبادت گزيده و رياضت كشيده اند.
۴ ـ دركتاب معجم البلدان به ارتفاع ۴۸۱۲ متري سبلان، وضع آتشفشاني آن و نيز به قبور حضرت حامد و حضرت هود پيامبر در زير سنگ محراب اشاره شده است.
۵ ـ در تاج العروس في شرح القاموس زبيدي آمده است: كوه سبلان از معالم صالحان و اماكن متبركه و مزارات است و سبلان لقب عده اي از محدثان از آن جمله سالم و ابراهيم بن زياد، خالدبن عبدالله و خالد بن دهقان است.
۶ ـ خاقاني شيرواني در ۵۹۵ هجري قمري، حدود ۸۰۰ سال پيش خود به قله سبلان صعود كرده و شعر او كه در آن از حضرت موسي و نيز حضرت خضر نام برده شده سندي بر صعود او به سبلان است.
این باور ها و اعتقادات سبب شده كه همه ساله عده كثيري از ايلات و عشاير و روستاييان اطراف ساوالان جهت شكرگزاري از موهبت هاي الهي و زيارت درياچه تا قله صعود كنند. از نظر مردم منطقه بخصوص ايلات، «ساوالان» تنها يك منطقه ييلاقي نيست، بلكه نشانه مردانگي، قهرماني، سربلندي و پناهگاه مظلومان و ياور دردمندان است. ايلات و عشاير همواره با ساوالان درد دل مي كنند و از آن استمداد مي طلبند و با احترام و عزت به او «سلطان ساوالان» لقب مي دهند و خود و ساوالان را يكي مي دانند. شعرهايي كه از زمان هاي دور و سينه به سينه نقل شده دليل قاطعي بر عظمت و جايگاه ساوالان در زندگي ايلات و عشاير منطقه دارد. از آن جمله: ساوالان سلطانيمدي سلطانيمدي، جانيمدي شانلي آدي دونيادا منيم آديم سانيمدي.
(ساوالان سلطان من است) (سلطان من و جان من است) (نام پرآوازه او در جهان اعتبار و افتخار من است) آثار و شواهد باقي مانده از دوران هاي تاريخي بخصوص آثار باقي مانده از دوران پيش از مادها، بخصوص دوره اورارتورها در اين منطقه و نيز آثار موجود در اطراف سنگ محراب ساوالان دليل قاطعي بر صعودهاي زيارتي به كوه ساوالان در دوران هاي تاريخي است.
افسانه ها و حکایتها
مي گويند بر چکاد بلند سبلان ، هر سپيده دم بانک خروسي با سر زدن سپيده به گوش مي رسد و همزمان با آن سه چشمه کوچک آشکار مي شود ، يکي زعفراني رنگ، يکي شيري رنگ و ديگري به رنگ آب. اولي از شربت شيرين تر، دومي از شير گواراتر و سومي از اشک زلال تر . اما اين چشمه ها جز به چشم پاکان نمي آيند.
مي گويند در ساحل درياچه ، حضرت سليمان ، جام ياقوت بزرگي را با زنجير بسته است . اين جام را اگر خوب نگاه کني در کف درياچه مي بيني و اگر دلي پاک و اعتقادي کامل داشته باشي جام به سطح آب مي آيد و مي تواني از آن آب زندگي بنوشي و کساني را که طمع در ربودن آن کنند با خود به قعر درياچه مي کشاند.
ميگويند هنگام باز شدن يخها، گرداب عظيمي دردریاچه پديد ميآيد که هر آنچه را در آن وجود دارد به ژرفاي تاريک و ناپيدايدریاچه ميکشاند. مردم روايتي دارند از درويشي که عصايش در اين گرداب ميافتد و سالها بعد آن را در کربلا در دست کسي ميبيند. او ميگويد که عصا را از آب فرات گرفتهاست. درويش نشان مهري در زير آن را ميدهد و عصايش را ميگيرد. اين قصه به صورتهاي مختلف در ساير نقاط ايران درباره جريان آبهاي زيرزميني نيز وجود دارد. اما در اينجا نکته قابل توجه، تقدس هر دو مکان درياچه سبلان و شهر کربلاست.
در ايران " حرم" به معناي مکان زيارتي است، بنابراين، نام حرم به خودي خود نشان از تقدس و حرمت دارد. درافسانه ها آمده است که حرم داغ مرد را به خود راه نمي دهد و از بالاي بلندي به ته دره پرتابش مي کند، حتي زنان باردار به سبب اين که شايد فرزند پسر در شکم داشته باشند نبايد به آن نزديک شوند وگفته ميشود که تنها زنان اگر جراتش را داشته باشند ميتوانند از آن بالا روند.
ميگويند در ستيغ حرم، زيارتگاهي است و در آن چراغي هست که هميشه روشن است. اما براي اين که چراغ را ببيني بايد دلي پاک داشته باشي.
حکایت کنند که ساوالان محل پيكار قهرماناني همچون بابك با تهاجمات عباسيان بوده و بنا به قولي اسب بابك بعد از دستگيري بابك خود را به يكي از آبگيرهاي سبلان انداخته و خودش را غرق كرده، به همين سبب چند آبگير به نام "آت گولي" در سبلان وجود دارد.
ميگويند در جناغ حرم سنگ نبشتهاي از دوره بابک وجود دارد که روي آن نوشته است: «به اندازه شنها و سنگهاي ساوالان در اين جا از سپاهيان خليفه کشتيم»